بیراه نیست اگر تصور کنیم که ۹۵۰۰ سال پیش در غرب فلات ایران، زمانی که مردها مشغول شکار بودند، زنان غلات وحشی را جمع آوری می‌کردند و دانه‌های آنها را می‌کاشتند. به گفته ویل دورانت در جلد اول از کتاب تاریخ تمدن، بخش مهمی از پیشرفت‌های بشر توسط زنان با انقلاب کشاورزی و اهلی کردن […]

بیراه نیست اگر تصور کنیم که ۹۵۰۰ سال پیش در غرب فلات ایران، زمانی که مردها مشغول شکار بودند، زنان غلات وحشی را جمع آوری می‌کردند و دانه‌های آنها را می‌کاشتند. به گفته ویل دورانت در جلد اول از کتاب تاریخ تمدن، بخش مهمی از پیشرفت‌های بشر توسط زنان با انقلاب کشاورزی و اهلی کردن گندم شکل گرفت. این زنان بودند که به تدریج کشاورزی را ارتقا دادند و با توجه به تنوع اقلیمی، پایه‌گذار صنایع بسیاری شدند. بنابراین شاید بتوان گفت کشاورزی به عنوان یک اصل مؤنث، بازتابی از روابط خاص زن با طبیعت از طریق زایش، تغذیه و مراقبت است.
در قرن هجدهم که تمایل ساکنان شهرها برای سفر به روستاها افزایش پیدا کرد، زندگی کشاورزی و مناظر روستایی که تا قبل از آن سال‌ها مورد بی‌اعتنایی بود، تحسین بیشتری را به خود جلب کرد. به گونه‌ای که مهمترین آثار ونگوگ مانند سروها و گندمزار حاصل اقامت او در مزارع جنوب فرانسه است و در میان این آثار تصاویری از زنان میانسال به هنگام کار در مزارع پرووانس دیده می‌شود که به عقیده نقاش، موضوعات منحصربه فردی در چشم اندازهای روستایی هستند. همین چرخش فکری به سمت فرهنگ روستا، روندی را برجسته می‌کند که طی آن علاقه مردم به گردشگری کشاورزی را شکل می‌دهد.
در دوران پاندمی، محدودیت ارتباطی، بسته شدن مرزها، کاهش درآمد حاصل از گردشگری و نیاز مداوم بشر به پیوند با طبیعت، باعث برانگیخته شدن علایق گردشگر و جامعه محلی در توسعه اکوتوریسم شد و از روش‌هایی مانند گردشگری دیجیتال و استفاده از رسانه‌های اجتماعی برای ترویج گردشگری کشاورزی به‌عنوان گردشگری کم‌خطر بهره برد.
در اینجا باید خاطر نشان کرد که گردشگری کشاورزی مترادف با گردشگری روستایی نیست، بلکه زیرمجموعه آن در یک مفهوم گسترده‌تر است و می‌توان آن را در دو رویکرد مختلف جای داد. درتعریف اول، مجموعه‌ای از فعالیت‌های آموزشی و تفریحی ارائه شده در مزارع یا سایر فعالیت‌ها مانند دامپروری و تولید محصولات غذایی است که در دهه‌های ۱۹۵۰- ۱۹۷۰، توسکانی به عنوان یکی از مقاصد پیشرو و به صورت خود جوش، مفهوم اقامت گردشگران در مزرعه را به وجود آورد. در حال حاضر، خانه‌های قدیمی در میان مزارع انگور و زیتون، یک تجربه اصیل و جالب کشاورزی ایتالیایی را به افراد ارائه می‌دهند.
اما در تعریف دوم که شاید مهمتر و اثرگذارتر از رویکرد نخست است، گردشگری کشاورزی نگهدارنده بخش مهمی از میراث‌فرهنگی یک جغرافیا است. دعای طلب باران، جشن‌های برداشت محصول و آوازهای کار، بخشی از گنجینه میراث ناملموس ایران هستند که عمدتا با انگیزه‌های درونی و به صورت نسل به نسل توسط جامعه روستایی هدایت می‌شوند و منابع فیزیکی مانند کبوترخانه، قنات و تمام عناصر فرهنگی حول آنها جزء مهمی از مناظر روستایی به شمار می‌روند.
طبق آمار ارائه شده در مرکز ملی آمار کشاورزی آمریکا (USDA)، مزارع گردشگری، منابع فرهنگی و تاریخی را دو برابر بیشتر از مزارع غیرگردشگری حفظ یا احیا می‌کنند. اما این فعالیت نیازمند اشتغال خارج از مزرعه و کناره¬گیری از فعالیت‌های کشاورزی است که معمولاً به عنوان یک راه حل برای معیشت جایگزین تلقی می‌شود. در نتیجه این جدایی از فعالیت‌های کشاورزی از سوی مردها مورد استقبال قرار نمی‌گیرد و این عدم تمایل می‌تواند پیامدهای منفی برای حفظ میراث روستایی داشته باشد. در این شرایط زنان با بروز مهارت‌های غریزی مانند مراقبت‌های مادرانه، پخت و پز و پرورش در چارچوب گردشگری کشاورزی به نمایندگان عنصر مهمان نوازی تبدیل می‌شوند. نمونه بارز این موضوع، اقامتگاه‌های بومگردی در نقاط متعدد روستایی ایران است که توسط زنانی اداره می‌شود که با پوشش‌های سنتی خود به مزارع رنگ می‌بخشند و با احیای صنایع دستی فراموش شده و حفاظت از میراث ناملموس، به منظر فرهنگی تبدیل می‌شوند.
با نگاهی به مبانی اسطوره شناسی در میابیم که نیروهای طبیعی عموما مؤنث تصور می‌شدند چراکه مظهر قدرت‌های مولد رویش و زایش بوده‌اند. دیمیتر، الهه کشاورزی و غلات در اسطوره‌های یونانی و مادر پرسفون، زمانی که برای یافتن دخترش کمکی از سوی خدایان دریافت نمی‌کند، خشمگین شده و به فرمان او زمین پهناور در تاریکی و سرما فرو می‌رود، هیچ دانه‌ای از زمین نمی‌روید و قحطی طولانی دامن‌گیر سرزمین‌ها می‌شود. خدایان با هدایای بسیار از او درخواست می‌کنند که خاک حاصلخیز را به جهان برگرداند. این خواسته تا مدت‌ها محقق نشد تا سرانجام پرسفون از دنیای زیرین به روی زمین بازگشت و در این لحظه مزارع گندم دوباره متولد شدند و بهار آغاز گشت.

تا چند دهه قبل در مناطقی از ایران مانند تفرش برای زنده نگه داشتن قنات‌های در حال زوال، به طور نمادین زنی را به عقد قنات درمی‌آورند که سبب بارور شدن و حیات مجدد کاریز گردد. همین باور در مناطقی از یزد با واگذاری سهمی از قنات به عنوان مهریه زن رواج داشته است. همچنین کنشگران آیین‌هایی مانند باران خواهی در خراسان جنوبی و یا کردستان ، ورزامشته و عروس گندمی در گیلان، زنان هستند. از جنبه دیگر می‌توان دریافت که به‌دلیل قرابت معنایی و فیزیکی زن و طبیعت، اثرات منفی تغییرات اقلیمی بر آنها بیشتر خواهد بود.
برهمین مبنا در دهه ۸۰ میلادی جنبش فکری اکوفمینیسم به وجود آمد. این نگرش، با قراردادن مفهوم فمینیسم و محیط زیست در کنار هم، خواهان برابری جنسیتی، با در نظر گرفتن آسیب‌پذیری زنان در تخریب‌های زیست محیطی است و به دلایل اکولوژیکی، آنها را در موقعیت نزدیکتری به طبیعت قرار می‌دهد. بنابراین مراقبت از آیین‌ها و تسهیلگری در روابط اجتماعی به شکل زنانه نه تنها شرط کافی که شرط لازم در بازآفرینی فرهنگ روستایی و کشاورزی است.
با وجود تقدم نقش زن در مقوله کشاورزی، اما نمی‌توان آن را عملی منحصرا زنانه قلمداد کرد. کارآفرینی زنان در گردشگری کشاورزی به‌ مثابه توانمندسازی بالقوه آنها در فراهم کردن بستری برای گذر از مرزهای جنسیتی و ساختن یک هویت حرفه‌ای و معاصر است. این هویت نوین نیازمند تغییر نقش زن در جایگاهی فراتر مسئولیت‌های خانوادگی است و برای نگه داشتن بخش عظیمی از فرهنگ کشاورزی، جهان به این تغییر نیازمند است.

  • نویسنده : نسیم معماریان